هِیَ حلما و عصمت داره مثل خود زهرا ابهت داره رو منبر مولا امامت کرد بعد روز عاشورا رو منبره، حریف صد لشکره تو خطبههاش، صد و ده تا حیدره مؤدب ایستاده ابن مرجانه رو به روی سلطانه سخنوری عقیله گذاشته سر زیر پای تو منبر شام و کوفه سرتاسر تو حیدری عقیله یا زینب، یا زینب **** یهپا مَرده، که کاخ کوفه رو حسینیه کرده همه فهمیدن کی مَرد کی نامرده دیدن رنگ و روی دشمنش زرده بسته به سر، دستار زرد پدر برق نگاش مو نمیزد با قمر بنازم بر این همه توانایی، مرحبا که تنهایی یه لشکری عقیله، علمدارِ تو رقیه خانومه اینجوری که معلومه، تو محشری عقیله