میون حجره‌ای تاریک و تنها

میون حجره‌ای تاریک و تنها

[ سید حجت بحرالعلومی ]
میون حجره‌ای تاریک و تنها
الهی بمیرم که تشنه بودی

یکم آب هم بهت ندادن آقا
با شادی و با هلهله کف میزدن کنیزکا

صدات به جایی نرسه 
(ای پسر امام رضا)۳

بسته شد چشم تَر تو غرق خون شد پیکر تو غریب و تنها شدی
فاطمه با ناله و آه گرفت دامن سَرت رو زائر زهرا شدی

یه حرف‌هایی میگن شاید محرم
روضه‌هامون مثه سابق نباشه

تو که حاجتم رو دادی همیشه
یه کاری کن دلم حاجت روا شه

(ای حضرت باب المُراد
ای حضرت مشکل گشا)۲

محرم رو از تو می‌خوام
(ای پسر امان رضا)۳

حاجتِ دنیای منه حاجتِ هر سینه زنه گریه برای حسین
من دلم آشوبه آقا من دلم باز شور می‌زنه برا عزای حسین

دلم که می‌گرفت حَرم می‌رفتم تموم دلخوشیم امام رضا هست
بهترین روزای زندگی من توی راه نجف تا کربلا هست

خسته شدم از این روزا می‌بینی احوال منو
خودت دعام کن و بده روزی امسال منو

خیسه این چشمای تَرَم خواهشم اینه که بِرَم زیارت کربلا
می‌دونم با دعای تو من می‌رسم آخرش به حَرم همین روزا آقا

حسین وای...

نظرات