(منِ مظلوم و رنجِ بی شمارم سندی محکمتر از این ندارم زِ عطش پژمرده گُلِ بهارم الله الله) ۲ (یا رب شاهدی تمامِ هستم رفت در راهت به هر کسی دل بستم رفت) ۲ بین دشمن و حرم سرگردانم روی دستم اصغرم از دستم رفت لالا لالا اصغر لالا... کسی از حال من خبر ندارد ۲ چه کنم با طفلی که سر ندارد به خدا گُل چیدن تبر ندارد الله الله اِن لَم تَرحَمونیام بی تأثیر است اینجا پاسخ تلظی با تیر است روزی حرمله در آتش میسوزد آخه خون طفلِ بی زبان دامنگیر است (لالا لالا اصغر لالا)۲ چه کنم بیتابیِ مادرش را؟ ببرم سر را یا که پیکرش را؟ چه کنم اصلاً تیر و حنجرش را؟ الله الله خون روی محاسنِ بابا مانده لبخندی زده دهانش وا مانده این پایانِ ماجرای اصغر نیست نبشِ قبر و نیزهها حالا مانده (لالا لالا اصغر لالا)۲