من خانهام خیلی فقیرانهس اما مهمانی ما هم بیا جایی که دارم من شبیه مسلمت بر پشت بامم من را ببین قد تقاضایی که دارم بر سر بامم تو هم بین بیابان دلواپسم بر ابنزهرایی که دارم از بس صدا کردم صدایم هم گرفته شاید شنیدی این تمنایی که دارم شمشیر پایین لبم را پاره کرده حالا بگویم با که ؟ آقایی که دارم گفتم به توعه جان تو جان رقیه ازدحامه.. جای تاولا هنوز زیر پاهامه ازدحامه.. این عقیقی که داری مال بابامه ناگهان وحشت سر و پایم گرفت یه نفر از پشت موهایم گرفت صدا میزنم.. حسین ای با غریبههای جهان.. حسین ای عهدهدار مردم بیدست و پا.. حسین با خانواده آمد آقایی که دارم من رو به قصابان کوفه داده دشمن ای داد بیداد از بلایی که دارم میخ عنانه پیکر من را نگهداشت من را ببین با قد و بالایی که دارم یاد تو افتادم که زیر دست و پایی در این کشاکشها دعوایی که دارم تا خانهی خولی میاید بین خورجین با یک سر بریده آقایی که دارم با شمر و حرمله طرف شام میرویم عباس را بگو که زمین خورده خواهرش با هرچی میشد زدنم شمر میزد تو دهنم حسین جانم(۲)