من به تماشای رخ یار دچارم این من و این ناز نگاه نگارم سویم اگر هرچه خریدار بیاید من به کسی غیر حسین کار ندارم من و مژگان سیاهش منم و گوشه نگاهش چه کند رعیت بیدست ندهد شاه پناهش ای صاحب پیمانه ای زلف پر از شانه ای سرمهی چشمان ما خاک سر کویت ای شاه قدح دستان سر سلسلهی مستان جان از تن من بستان با طرهی گیسویت (ای عشق سلام الله) نوحهی تو مانده و مردهست ترانه گریه فقط در غم معشوق شبانه در طلبت شیخ بهایی نوشته تیر غمت بر دل عشاق نشانه دل فقط جای حسینه مست و شیدای حسینه بهترین ترجمهیعشق اسم زیبای حسینه ای شرح پریشانی ای تربت نورانی عالم همه اش فانی جز صاحب این خانه ای قبله جان من ای جان جهان من اسمت به زبان من در مسجد و میخانه