مشکل این است بغل کردنِ تو مشکل شد

مشکل این است بغل کردنِ تو مشکل شد

[ امین قدیم ]
مشکل این است بغل کردنِ تو مشکل شد
تکّه‌ها را به بَرِ خویش کشیدن سخت است 
نیزه بیرون بکِشم از بدنت می‌میرم 
****
باید هم حرمله شادی کنه، خولی بخنده
تو رو پیش چشمای من مُثله کرده زنده زنده

شکستم تا که رفتی، شدم تنها که رفتی 
دیگه خاک دو عالَم تو سر دنیا که رفتی 

برگِ برگِ گُلت رو چیدن از ساقه اکبر 
آسونه کار شمر چون مُردم از داغ اکبر 

جوونم آی جوونم...

الهی هیشکی داغ شاخ شمشادش نبینه 
سر نعش جوون خوش قد و بالاش نشینه

هزار الله‌اکبر، چه قدّی داشتی اکبر 
ولی حالا دیگه قدّت با اصغر شد برابر 

خیر نبینن حسودا، قدّ و بالات نظر خورد
ای گُلِ ارغوونم، شاخ و برگت تبر خورد

جوونم آی جوونم...
****
جوانان بنی‌هاشم بیایید 
علی را بر درِ خیمه رسانید 

خدا داند که من طاقت ندارم 
علی را بر درِ خیمه رسانم
****
رسیدم، اشک ریختم، غصّه خوردم
اگه زینب نمی‌اومد، می‌مردم
خودم تعداد خنجردارها رو
با اعضای علی‌اکبر، شمردم

تموم لشکرو تجهیز کردن
تموم خنجرا رو تیز کردن
تو رو با چنگ و دندون، حفظ کردم
تو رو با چنگ و دندون، ریز کردن

أثر از چشم دریاش نیست این‌جا
نشون از قدّ و بالاش نیست این‌جا
چشما بالا و اَبروهاش پایینه
چرا هیچی سر جاش نیست این‌جا؟

پا این‌جا، دست اون‌جا، پیکر این‌جاست
کلاه ‌آهنیش اون‌جا، سر این‌جاست
علی رو پخش کردن، اکبرو پخش
علی اون‌جاست امّا اکبر این‌جاست

بدن اون‌جا، سر این‌جا، گردنش نیست
نه امّیدی به احیا کردنش نیست
بنی‌هاشم زمین رو خوب بگردین
هنوز خیلی از اعضای بدنش نیست 

از اون اکبر فقط یک راز مونده
نگم مونده، که با اغماض مونده
مثل باز اومدم، مبهوت موندم
با این زخما، دهانم باز مونده

همه شک به مسلمونیش کردن
زدن با شمشیرا خونیش کردن
بگید چشماشو اسماعیل بگیره
شبیه گوشتِ قربانیش کردن

نظرات