مرکبا سیراب بودن

مرکبا سیراب بودن

[ حسین ستوده ]
حسین آه آه آه، حسین آه آه آه
رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کَس
حسین آه آه آه، حسین آه آه آه
اباعبدالله، اباعبدالله، اباعبدالله
حسین، حسین، حسین، حسین 
مرکبا سیراب بودن اما هنوز تشنه بودی
 سه روز تشنه بودی 
وسط مقتل با آه سینه‌سوز تشنه بودی 
سه روز تشنه بودی 
تشنه جنگیدی، تشنه جون دادی
سر پیری به چه روزی آخه افتادی
مسخره‌ات کردن اهل آبادی
سر پیری به چه روزی آخه افتادی
من بمیرم که واسه‌ی گریه‌هات خنده کردن
برات خنده کردن 
دختراشون به اشکای دخترا خنده کردن
برات خنده کردن
ظهر عاشورا قاتلت ای کاش
حرمت ریش سفیدتو نگه می‌داشت
سختمه حرفاش کاش میشد داداش
حرمت ریش سفیدتو نگه می‌داشت
حسین وای، حسین وای 
*****
غریب گودالی، یارالی، یارالی، یارالی
خسته و بی حالی، یارالی، یارالی، یارالی
شراب میخوره، رو به روی چشمای رباب میخوره 
با لبای تشنه بی لشکر ته قتلگاهی
بمیرم الهی بی‌هوا افتادی فهمیدم 
چشات رفت سیاهی، بمیرم الهی
خوندی رو خاکا چه مناجاتی
دست به دست میشه سرت شبیه خیراتی
پیکرت داره چه جراحاتی
دست به دست میشه سرت شبیه خیراتی
حسین، حسین، حسین 
*****
داره خون می‌ریزه از زخم تنت آروم
من فدای غربتت سیدنا المظلوم
تو سر و صدا و ازدحام جمعیت 
پیچیده تو مقتلت زجه‌ی یک خانوم 
بمیره مادر برات که انقدر ناخوش شدی
زیر دست و پاهاشون بمیرم زجرکش شدی
چشاتو وا کن از خیمه به گودال اومده زینب
چقدر مضطر، خمیده‌تر 
واقعیه یا چشای زینبت تاره
وای خدا مقتله یا گودی نیزاره
داره پاشو روی سینه‌‌هات می‌ذاره 
از ضریح جوشنت خون زده فواره
مگه نشناختن تورو عزیز پیغمبری
چرا حمله می‌کنن یکی پس از دیگری
چشاتو وا می‌کردی کاش می‌دیدی غربت زینب
تو میری بعد تو میشه حسین جان نوبت زینب
تشنه لب سر از بدنت جدا کردن حسین
با دوازده ضربه سرو جدا کردن

نظرات