محمد آیت مِهره، محمد قهرِ قهاره

محمد آیت مِهره، محمد قهرِ قهاره

[ محمدحسین پویانفر ]
محمد آیت مِهره، محمد قهرِ قهاره
محمد زلزله تو قلب کفاره

محمد ضدِّ استکباره و واسه همه مستضعفین یاره
برای دوست بارونه، برای دشمن عین رگباره

محمد صدرِ اخباره، محمد پُر طرفداره
آخه اسطوره‌ی اخلاق توی کلِّ ادواره

محمد نصر انصاره، محمد تیغ رو فرقِ سرِ هر کی ستمکاره
محمد مرد پیکاره، آخه یاری مثل مولا امیرَالمؤمنین داره

محمد بهترین اسوه، محمد الگویی خاصه
محمد توی خونه، بِین مَردم کوه اخلاصه

محمد رو هدایت کردنِ مردم به راهِ راست حساسه
تو این عالَم فقط حیدر، فقط زهراست اون رو خوب می‌شناسه

محمد افضلُ الناسه، محمد دُرّ و الماسه
کسی که این‌همه خوبی رو نادیده بگیره، قدرنشناسه

محمد دختری داره که از عطر گل یاسه
محمد یاوری داره که ترسِ هر چی خناسه


علی شیر خدا که چشم دشمن‌ها رو
درآورده از کاسه علی مشغول جنگه
دیگران رو کوه‌اَن و مشغول بازی با شن و ماسه

یه وصف دیگه از مولا بگم واسه اونی‌که اوج احساسه
علی استادِ عباسه

محمد صاحب مکتب، محمد مکتب عزت
همون مکتب که شاگرداش مثل حضرت زینب

پُر از شوکت به میدون می‌زنن با غیرت و قدرت
رجز می‌خونه با جرأت

عقیله نور داره، ایستاده روبه‌روی کاخی از ظلمت
به‌هم زد هیبت پوشالیِ مستکبرین رو با همین صحبت

صدا زد: اِبنِ مرجانه، منم عزت، تویی ذلت
صدا زد: ای یزیدِ ابنِ معاویه، منم فتح و تویی خفت

یهود اون روز شد بی‌ارج و بی‌قمیت
یهودی خار شد راحت
همه دیدند در جلوت، نه در خلوت

ستون کاخ صهیون با تموم قدمت و حشمت
داره می‌لرزه با طوفانِ این بانوی باهیبت

نظرات