علی کرمی

محله یمان غرق ماتم است

2004
16
محله‌یمان غرق ماتم است
حرف از حسین و زینب و ماه محرم است

چون شیر پاک خورده همه گریه می‌کنند
مانند بچه مرده همه گریه می‌کنند

حسرت به خاک سرد مزاری نبرده‌ایم
شکر خدا که قبل محرم نمرده‌ایم

زهرا به روی گریه کنانش حساب کرد
مارا برای نوکری‌اش انتخاب کرد

تو در کنار خودت نیستی نمیدانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد

من و رفاقت با تو حیف است‌و
من و محبت تو خواب یا که بیدارم

برگشته‌ایمو چشم به عفو تو داشتیم
حُریم و چکمه بر سر شانه گذاشتیم

امروز اگر که در دل هیئت نشسته‌ایم
مدیون لطف مادر پهلو شکسته‌ایم

دیدم میان کوچه کسی را نشسته بود
طفلی که باز قلک خود را شکسته بود

می‌گفت زیر لب کم ما را قبول کن
از من دوباره سینه زدن را قبول کن

دیدم کنار دیگ نشسته است با ادب
لات محله بود ولی می‌گفت زیر لب

زهرا مرا برای حسین‌اش مرید کرد
دیگ سیاه روضه مرا رو سفید کرد

بالاتر از تمام نسب‌هاست حد من
جاروکش عزای تو بوده است جد من

ما پای دیگ نذر تو برکت کرفته‌ایم
از پادوئی مجلست عزت گرفته‌ایم

هر کس پی غلامی این خانه می‌رود
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود

یاابن‌شبیب پا به روی سینه‌اش گذاشت
یاابن‌شبیب دست به روی گنجینه‌اش گذاشت

یا‌ابن‌شبیب طعمه چندین سواره شد
پیراهنی که عصر دهم پاره پاره شد

یاابن‌شبیب نیزه درون‌ گلو زدند
جد مرا به حالتی از پشت و رو زدند

یاابن‌شبیب صورت او روی خاک بود
از شدت عطش لب او چاک چاک بود

می‌ترسیدم از نه همونم شد
پا خورده نبود سینه‌ اونم شد

دیدنشم زجره، مو رو نکش
این مو شب قدره

کندی خنجر شمر نفس برات نمی‌زاره
از روی سینه‌ی تو پاشو ور نمیداره

هر ضربه زیر گلوم یه زخم تازه می‌کاره
گفتم بازه چشم خونیش، زشته با پا برگردونیش

آقای من...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش