مثل مجنون که جنونی شدهام نه زبونی، دل و جونی شدهام دیگه همشهریِ سلمانو ببخش اگه با تو خودمونی شدهام خودمونیم، عجب کربوبلایی عجب صحن و سرایی داری خودمونیم، چه آب و چه هوایی چه خاک و چه شفایی داری خودمونیم، غریبی ولی هر جا که دیدیم آشنایی داری چه صفایی داری، سینهزنایی داری چه قَتیلُالعَبَرات، اهلِ بُکایی داری چه بهایی داری، خیلی فدایی داری بَه چه اسمی چه مَن اِسمُه دوایی داری ای که هفتاد و دو تا اهلِ وفایی داری سیّد اهلِ کِساء عجب کسایی داری چه خدایی داری، چه خونبهایی داری یه نفر هستی و دنیایی گدایی داری آقام آقام، آقام، تو رو میخوام... ***** دلی که بوی فراقش میرسه عشق داره به حسابش میرسه این چه ذکریه که تا میگم حسین هفت پشتم به ثوابش میرسه خودمونیم، چه نامی تُو اسامی چه شأنی چه مقامی داری خودمونیم، به کامِ همه هستی چه تُربتِ به کامی داری خودمونیم، همهش حرفه توئه چه نفوذِ در کلامی داری چه مرامی داری، عبدِ گرامی داری نشده یادت بِره یه جا غلامی داری همه میگن غلام، عجب امامی داری دیگه پیشِ هر چه عزّت احترامی داری مستِ ذکرِ توام حسین چه جامی داری حسّ آرامش من، چه التیامی داری شاهمَردِ قیام مَرد قیامی داری کاشکی باشیم ببینیم چه انتقامی داری آقام آقام، آقام، تو رو میخوام...