ما را شکار تیر مژگان کرد اباالفضل ما را دو تا چشمش مسلمان کرد اباالفضل فوراً برای مادرش خیرات دادهام درد مرا هر بار درمان کرد اباالفضل بانی زوار الحسین ام البنین است مادر سفارش کرد و مهمان کرد اباالفضل کاری برای روضهاش یکبار کردم یک کار را صدبار جبران کرد اباالفضل در تنگ دستی تا صدا کردم اباالفضل رزق کم من را فراوان کرد اباالفضل دست بریده دستگیر گریهکنهاست سختی محشر را چه آسان کرد اباالفضل هم ارمنیها هم مسیحیها مریدش غوغا میان کل ادیان کرد اباالفضل تیغ غضب برداشت و با چشمهایش در علقمه جنگ نمایان کرد اباالفضل رزم اباالفضلی اگر کرده است بیشک چون رزم استادش حسن جان کرد اباالفضل