مادر گریه مادر غمها
63
5
- ذاکر: سید امیر حسینی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت زینب (س)
- مناسبت: شهادت حضرت زینب (ع)
- سال: 1400
مادر گریه مادر غمها
جان از غصه آمده بر لب
روضهدار شبانه روز حسین
السلام علیک یا زینب
مثل مادر زدن زینب را
بلکه بیشتر زدن زینب را
کینهها چونکه بیشتر شده بود
دو برابر زدن زینب
چهل نفر ضاربین کوچه شدند
چهل لشگر زدن زینب
چشمهای تو از نجابت و نور
چشمهای تو جنس باران است
گریههای زیاد آبت کرد
بس که زخم دلت فراوان است
بین بستر که روضه میخوانی
وسط گریه میروی از حال
وسط روضهی در و دیوار
وسط روضهی سر و گودال
رو به کربوبلا بکن بانو
لحظههای وداع سنگین است
درد و دل کن تو با برادر خود
روضه بیشک دلیل تسکین است
خاطرم مانده ای برادر من
زلفهایت به چنگ گرگ افتاد
گره در بین زلف تو میخواد
روی سینه نشست یک صیاد
حرمتت را حرامیها بردند
غارت پیکر تو یادم هست
دست و پا میزدی مقابل من
شمر بالا سر تو یادم هست
نماز شکسته نخوانده بودمو خواندم
قنوت بازوی بسته نخوانده بودمو خواندم
زنی ز هاشمیان تاکنون اسیر نبودهاست
دعا به ناقه نشسته نخوانده بودمو خواندم
به دوش جسم دو دختر نبرده بودمو بردم
ز کینه سنگ ز هاشمی نخورده بودمو خوردم
به قتلگه به منو دختر چه شد ندیدی
که زنده زنده کنارم نمرده بودمو مردم
به شب میان بیابان نرفته بودمو رفتم
به جست و جوی یتیمان نرفته بودمو رفتم
نخفته بودمو خفتهم به روی خشت خرابه
به کوفه گوشهی زندان نرفته بودمو رفتم
به کوفه جای به زندان نکرده بودمو کردم
به شام خانه به ویران نکرده بودمو کردم
نگفته بودی و گفتی از آن ز مأذنهی نی
ز نیزه گوش به قرآن نکرده بودمو کردم
جان از غصه آمده بر لب
روضهدار شبانه روز حسین
السلام علیک یا زینب
مثل مادر زدن زینب را
بلکه بیشتر زدن زینب را
کینهها چونکه بیشتر شده بود
دو برابر زدن زینب
چهل نفر ضاربین کوچه شدند
چهل لشگر زدن زینب
چشمهای تو از نجابت و نور
چشمهای تو جنس باران است
گریههای زیاد آبت کرد
بس که زخم دلت فراوان است
بین بستر که روضه میخوانی
وسط گریه میروی از حال
وسط روضهی در و دیوار
وسط روضهی سر و گودال
رو به کربوبلا بکن بانو
لحظههای وداع سنگین است
درد و دل کن تو با برادر خود
روضه بیشک دلیل تسکین است
خاطرم مانده ای برادر من
زلفهایت به چنگ گرگ افتاد
گره در بین زلف تو میخواد
روی سینه نشست یک صیاد
حرمتت را حرامیها بردند
غارت پیکر تو یادم هست
دست و پا میزدی مقابل من
شمر بالا سر تو یادم هست
نماز شکسته نخوانده بودمو خواندم
قنوت بازوی بسته نخوانده بودمو خواندم
زنی ز هاشمیان تاکنون اسیر نبودهاست
دعا به ناقه نشسته نخوانده بودمو خواندم
به دوش جسم دو دختر نبرده بودمو بردم
ز کینه سنگ ز هاشمی نخورده بودمو خوردم
به قتلگه به منو دختر چه شد ندیدی
که زنده زنده کنارم نمرده بودمو مردم
به شب میان بیابان نرفته بودمو رفتم
به جست و جوی یتیمان نرفته بودمو رفتم
نخفته بودمو خفتهم به روی خشت خرابه
به کوفه گوشهی زندان نرفته بودمو رفتم
به کوفه جای به زندان نکرده بودمو کردم
به شام خانه به ویران نکرده بودمو کردم
نگفته بودی و گفتی از آن ز مأذنهی نی
ز نیزه گوش به قرآن نکرده بودمو کردم
نظرات
نظری وجود ندارد !