مادر! منم مثه تو خمیدم تو توو کوچه، من بیابون مادر! منم مثه تو شهیدم تو توو خونه، من توو ویرون بازوم مثه بازوته ابروم مثه ابروته پهلوم مثه پهلوته امّا مادر تو تن باباتو، توو صحرا ندیدی روی جسم بابات، جای پا ندیدی صورت باباتو، روو خاکا ندیدی مادر! منم مثه تو نشستم توو رگبار تازیونه مادر! منم مثه تو شکستم مثه تو قدّم کمونه مثل تو پیرم مادر پیر و اسیرم مادر دارم میمیرم مادر امّا مادر تو با دست بسته، به صحرا نرفت بیرمق دنبال سرا راه نرفتی با پاهای زخمی، روو خارا نرفتی تو تکو تنها توو شب تار نبودی با لباس پاره، توو بازار نبودی توو طناب و زنجیر، گرفتار نبودی