لحظههای آخره این صدای خواهره تو با سی هزار نفر جنگی نابرابره لحظههای آخره خنجر روی حنجره وقت ذبحه و سَرت روی پای مادره ای وای ای وای حسین... لحظههای آخره اطراف تو محشره انگشتر بِره ولی انگشت رو کی میبَره؟ لحظههای آخره این از همه بدتره اینکه دستبهدست میشه گوی بازی نیست سَره ای وای ای وای حسین...