
لالا لالا لالا لالایی، چشات دیگه جونی نداره لبات تَرَک تَرَک شد ای وای، کاش یه کمی بارون بباره لالا لالا لالا لالایی، از عطشت دارم میمیرم زبونتو رو لب خشکت بچرخونی آتیش میگیرم لبات از خشکی وا مونده، یه دریا رو خاک آورده میدونم بیحالی اما ای مادر بابایی تنها مونده با اینکه عطش میباره، باید پاشی از گهواره نشونشون بدی که بابا تنها نیست هنوزم حیدر داره طفل بیزبونم، پهلوونم، پهلوونم، پهلوونم لالا لالا لالا لالایی، سرت رو رو نیزه میبینم دنیا بهشتم باشه مادر فقط کنار تو میشینم لالا لالا لالا لالایی، خیر نبینه اونی که کشته هنوزم انگشتمو مادر حس میکنم میون مشتت تو که رفتی هقهق کردم، شکستم سوختم دق کردم تا رو نیزهها دیدمت یاد اون روزای سابق کردم رو نِیها تو این قافله چقد صورتت خوشگله دارم صورت ماهتو میبوسم علی از این فاصله رفتی رفته جونم، پهلوونم، پهلوونم، پهلوونم طفل بیزبونم، پهلوونم، پهلوونم، پهلوونم