لالا لالا علی جان گلوی سرخ و سفیدت چشای ناامیدت

لالا لالا علی جان گلوی سرخ و سفیدت چشای ناامیدت

[ سید مجید بنی فاطمه ]
لالا لالا علی جان، گلوی سرخ و سفیدت چشای ناامیدت
سیاه کرده دنیامو
هنوزم ای مادر باور نکردم
دیگه دست کوچیکت نمی‌گیره دستامو

لالا لالا لالا لالا علی جان
لالا لالا علی جان
از وقتی که رفتی می‌لرزه دستم
آخه با این دستام چشات رو بستم
من آرزو داشتم زنده باشم دامادیتو ببینم                          
اما حالا پیش قبرت نشستم

(لالا لالا لالا لالا علی جان
لالا لالا علی جان) ۲

خودم دیدم بابا تو میدون
پریشون و سرگردون
نمی‌تونه برگرده
می‌دونم که آخر تنهایی
یه جایی پشت خیمه
تنت رو پنهون کرده

(لالا لالا لالا لالا علی جان
لالا لالا علی جان) ۲

کاش مادرت انقدر تنها نمی‌شد
پای کسی تو خیمه وا نمی‌شد

پشت حرم رفتند با نیزه دنبال قبرت بگردن
کاش قبرت اینجوری پیدا نمی‌شد                                           
 لالا لالا لالا لالا علی جان


لالا لالا علی جان
لالا لالا لالا لالا علی جان
لالا لالا علی جان.. 

امون از اون تیر سه شعبه
جلو چشمای بابا
غریبونه جون دادی
چهل منزل با دست بسته
روی خاکا افتادم
تا از نیزه افتادی

لالایی می‌خونم تنها و خسته
آخه سرت رو کی رو نیزه بسته
انقدر سنگ اومد توکوچه پس کوچه
از پشت باما
مثل عمو جونت ابروت شکسته

لالا لالا لالا لالا علی جان
لالا لالا علی جان
لالا لالا لالا لالا علی جان
لالا لالا علی جان

نظرات