صبح و مصاح گریه میکنی با مصیبتای جدّ غریبت
1635
11
- ذاکر: کربلایی نریمان پناهی
- سبک: شور
- موضوع: حضرت علی اصغر (ع)
- مناسبت: روز هفتم محرم
- سال: 1403
وا عطشا....
صبح و مصاح گریه میکنی با
مصیبتای جدّ غریبت
برا ظهورت دعا میکنیم
تو روضههای جدّ غریبت
کار مادرت گریه و آهه
جد غریبت دیده به راهه
گریونی دائم فقط برای
اون بدنی که تو قتلگاهه
(أجَرَکَ الله امام زمان
بَقیَةَ الله امام زمان)٢
وا عطشا به کربلا...
لالا لالایی نیلوفر من
بخواب عزیزم گل پسر من
شرمندتم که شیری ندارم
منو حلال کن ای اصغر من
از فکر دوریت همش میلرزم
خدا میدونه خیلی میترسم
چیکار کنم با غم جداییت
یه روز منو میکشه عزیزم
یه لحظه بی تو نداره امکان
علی علی جان، علی علی جان
(علی علی جان)۴
چیکار کنم با این دل مضطر
بی تو میمیرم علی اصغر
تو از خدا لااقل بخواه که
یکم تحمل بده به مادر
دلم میلرزه میون سینه
از اون سه شعبه که در کمینه
مادر به خاک سیاه میشینه
اگه سرت رو به نِی ببینه
از فکر دوریت دلم پریشان
علی علی جان، علی علی جان
(علی علی جان)۴
کشته منو غصه و غمی که
این لحظهها با دلم شریکه
سرنیزههاشون خیلی بزرگه
سر تو مادر خیلی کوچیکه
ای غنچهی من کاش میشکفتی
هنوز به من یک مادر نگفتی
دعای خیرم همیشه با تو
الهی از نیزهها نیفتی
حالا غم من شده دو چندان
علی علی جان، علی علی جان
ای کاش که غمها به دل نمونن
ترسم اینه دشمنام بدونن
ترسم اینه سر مزارت
سرنیزهها فاتحه بخونن
الهی زلفت رها نیفته
لرزه به عرش خدا نیفته
الهی پیدا نشه مزارت
تنت زیر دست و پا نیفته
پشت و پناهت خدای رحمان
علی علی جان، علی علی جان
علی علی جان...
صبح و مصاح گریه میکنی با
مصیبتای جدّ غریبت
برا ظهورت دعا میکنیم
تو روضههای جدّ غریبت
کار مادرت گریه و آهه
جد غریبت دیده به راهه
گریونی دائم فقط برای
اون بدنی که تو قتلگاهه
(أجَرَکَ الله امام زمان
بَقیَةَ الله امام زمان)٢
وا عطشا به کربلا...
لالا لالایی نیلوفر من
بخواب عزیزم گل پسر من
شرمندتم که شیری ندارم
منو حلال کن ای اصغر من
از فکر دوریت همش میلرزم
خدا میدونه خیلی میترسم
چیکار کنم با غم جداییت
یه روز منو میکشه عزیزم
یه لحظه بی تو نداره امکان
علی علی جان، علی علی جان
(علی علی جان)۴
چیکار کنم با این دل مضطر
بی تو میمیرم علی اصغر
تو از خدا لااقل بخواه که
یکم تحمل بده به مادر
دلم میلرزه میون سینه
از اون سه شعبه که در کمینه
مادر به خاک سیاه میشینه
اگه سرت رو به نِی ببینه
از فکر دوریت دلم پریشان
علی علی جان، علی علی جان
(علی علی جان)۴
کشته منو غصه و غمی که
این لحظهها با دلم شریکه
سرنیزههاشون خیلی بزرگه
سر تو مادر خیلی کوچیکه
ای غنچهی من کاش میشکفتی
هنوز به من یک مادر نگفتی
دعای خیرم همیشه با تو
الهی از نیزهها نیفتی
حالا غم من شده دو چندان
علی علی جان، علی علی جان
ای کاش که غمها به دل نمونن
ترسم اینه دشمنام بدونن
ترسم اینه سر مزارت
سرنیزهها فاتحه بخونن
الهی زلفت رها نیفته
لرزه به عرش خدا نیفته
الهی پیدا نشه مزارت
تنت زیر دست و پا نیفته
پشت و پناهت خدای رحمان
علی علی جان، علی علی جان
علی علی جان...
نظرات
نظری وجود ندارد !