ای کاش قصه‌ی مادر انقدر داغ نبود

ای کاش قصه‌ی مادر انقدر داغ نبود

[ سایر ذاکرین ]
ای کاش قصه‌ی مادر انقدر داغ نبود
ای کاش قصه‌ی کوچه، ای کاش یاس کبود

کسی مثل حسن نمی‌دونه که چرا مادرش پریشونه
که چه دردی کشیده تو کوچه که چه‌جوری رسیده تا خونه

به کسی قصه و درد یه عزیز رو نمی‌شه گفت
اگه مادر بشه بیمار همه چیزو نمی‌شه گفت

غم دیوار نمی‌شه گفت، غم مسمار نمی‌شه گفت
غم سیلی نمی‌شه گفت، روی نیلی نمی‌شه گفت

ای کاش لاله‌ی زخمی اینقدر خسته نبود
راه کوچه به خونه، ای کاش بسته نبود

 کی می‌دونه چه غربتی داره رد خونی که روی دیواره
چه بلایی میاد سر صورت اگه افتاده باشه گوشواره

به کسی علت آهِ دلِ تنگ و نمی‌شه گفت
اثر ضربه‌ی دستی مثه سنگو نمی‌شه گفت

نظرات

سارا محمدیسارا محمدی

عالی بود. اجرتون با حضرت زهرا