قصه‌ی عشق

قصه‌ی عشق

[ محمدحسین پویانفر ]
قصّه‌ی عشق و عاشقی شیرینه
قرارمونه بی‌قرارت باشم
 
هر جای دنیا هم باشم 
می‌دونی باید که اربعین کنارت باشم 

یا قصّة الشواکة مع دموع أعیونی
إسمک بدایة دنیتی ما أنسی

یوم أربعین الوعد اتأنی
ما عند غیرک یا اباعبدالله

یا حسین حسینه از بهترین عبادت‌ها 
چی می‌مونه غیر این روضه و زیارت‌ها؟
گفتی اربعین بیام سمعا و طاعتا 

عاهدت بزیارة کم شهد میتاً
ساجدة الأت بک راکعاً و قانتاً

یا أمیری اشمت تو گول
سمعاً و طاعتاً

خرج اربعینمه پای امام رضا 
(تو حرم سلام مید‌م جای امام رضا)2

نأتی سیّدی مرقداً سیدی فی أربعین
(کربلا من النجفه هذه الراوی العاشقی)2

عشقم فقط تویی با معرفت تویی 
دنبال کار من تا آخرت تویی 

(لبیک یاحسین، لبیک یاحسین)2
لا عشق الله ابی‌عبدالله....

نظرات