قسم به اشک زمین خورده ها گرفتارم

قسم به اشک زمین خورده ها گرفتارم

[ امین قدیم ]
قسم به اشک زمین خورده‌ها گرفتارم
من از گدایی تو دست برنمی‌دارم

گره به دست تو باشد
صلاح در گره است

من رو عذاب می‌ده
به دشمن آب می‌ده
تو رو که صدا می‌زنم
شمر جواب می‌ده

تازه نفس اومد
خود شبث اومد
یه پیرمرد بی‌حیا
عصا به دست اومد

عرش رو به هم می‌ریخت
غم روی غم می‌ریخت
خون ابوالفضل روی پر علم می‌ریخت

نگاه به خاک می‌کرد
من رو هلاک می‌کرد
با پیرهن کهنه‌ی تو
دشنه‌اش رو پاک می‌کرد

نظرات