عصمت کبرای مریم را رقیه می‌دهد

عصمت کبرای مریم را رقیه می‌دهد

[ حاج حسین سازور ]
عصمت کبرای مریم را رقیه می‌دهد
رزق اشک هر عزایی را رقیه می‌دهد

آب زمزم را فضیلت گر بُود بر آب‌ها
چون صفای آب زمزم را رقیه می‌دهد

هر کسی یک عده را شافع شود در روز حشر
حکم بخشش‌های درهم را رقیه می‌دهد

او سخاوت را به دریا، صبر را داده به کوه
این‌چنین حکمت به عالم را رقیه می‌دهد

گر چه در ظاهر سه سال اما مراد انبیاست 
عَلَّمَ الاَسماء به آدم را رقیه می‌دهد

زیر پای خود دو چشم آسمان را دیده است
خار را از پیش پای او خدا برچیده است

نیزه‌ها چون سنگ‌ها شرمنده‌ی این دخترند
خارها از چادرش گرد تبرک می‌برند

بر لباس پاره‌ی او طفل‌ها خندیده‌اند
دست و پایش از غل و زنجیرها رنجیده‌اند

در قفس افتاده و زخمی شده بال و پرش
جای بازوی پدر سنگ خرابه بسترش

او گرسنه بود و از شکوه لبانش را بدوخت
بوی نان می آمد و زینب از این خجلت بسوخت

قبل رفتن از خرابه جان به جانان می‌دهد 
رنگ می‌گیرد ز بابا بی کفن جان می‌دهد 

باز بانویی کفن در نیمه‌های شب شده 
زخم پهلویی دوباره قاتل زینب شده

نظرات