قرآن فاطمه شد زیر و رو و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا بارون سنگها از همه سو و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا خدا داره میبینه چقدر شلوغ گودال حسین گیر افتاده در وسط این جنجال کمتر اذیتش کنید نزدیکه سه ساعته تُویِ گوداله کمتر اذیتش کنید چشم مادرش خیره سویِ گوداله روی صورت و جای دست عدو و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا وای از زندگی بعد عمو و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا تیرها دخیل بستن به گلو و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا مقصد نیزهها شد پهلو و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا خدا داره میبینه بلندشو از رو سینه آبش نمیدی باشه خنجر نکش از کینه کمتر اذیتش کنید خواهر میبینه دست و پا میزنه کمتر اذیتش کنید پیرمردی داره با عصا میزنه کمتر اذیتش کنید ***** خنجر کشیده اند خدا رضا کنند خود را به زور در دل گودال جا کنند اینجا که گود بود چرا خورده ای زمین؟ جای دگر نبود سرت را جدا کنند؟ انصاف نیست لشگر کوفه کفن شود اینها تو را مقابل زینب رها کنند نه جای نیزه مانده و نه نیزه مانده است تا زخم دیگری روی آن جسم جا کند