(قبلهام روی تو و خانهی تو جای من است)۲ یا حسین ورد زبان من و لبهای من است (رَدَم از خویش نکردی و پناهم دادی)۲ اینهمه لطف برازندهی آقای من است حسین، وای، حسین، وای (به تو بد کردهام و باز امیدم این است)۲ (که حسینبنعلی شافع فردای من است)۳ (کودکی بیش نبودم، به تو وابسته شدم)۲ به غلامی تو قبولم نکنی وای من است (همهی دلخوشی من به تو و مادر توست)۲ گریه کردن به شما، لذت دنیای من است (مادرت خواست که غیر از تو به کس رو نزنم)۲ این هم از مرحمت مادر مولای من است حسین، حسین، حسین (از خوشیهای جهان درد و غمت ما را بس)۲ از زیادی عطای تو کمت ما را بس ما همه ریزهخور سفرهی احسان توایم تکه نانی که دهی از نعمت ما را بس گر نشد قسمت ما دیدن بین الحرمین زدن سینه به زیر عَلَمَت، ما را بس گر چه روی تو ندیدیم ولی در دَم مرگ گر بر این دیده گذاری قدمت، ما را بس تو یَم جودی و ما تشنه ولی در همه عمر قطرهای از یَم جود و کَرَمت، ما را بس