آه... فدای سوز نینوایت، فدای اشک بچههایت فدای جسم پر زِ خون و، فدای آن سرِ جدایت میان گودال زِ غم چهها شد به کام تشنه از تنِ تو سر جدا شد به دین و قرآن، ستم روا شد سر مقدّست هلالِ نیزهها شد (آه حسین حسین غریب مادر)4 *** آه... به کربلای عشق و ایثار، شدی شهید حفظ مکتب فدای گریههای زهرا، فدای نالههای زینب میون گودال، برابر تو با گریه مرثیه میخونه خواهر تو عزیزْ برادر، شهید بی سر پاشو ببین منم شدم شبیه مادر (آه حسین حسین غریب مادر)4 *** آه... برادر غریب زینب، ببین داریم میریم اسارت میون این همه نامحرم، داره میشه به ما جسارت زِ جانِ ما زد، عزا شکوفه میریم با شمر و حرمله به شام و کوفه یتیمای تو، چه بی بهانه خوردن همه یا کعب نِی یا تازیانه (آه حسین حسین غریب مادر)4 ***