(فانیِ ذات خدا شد، فانیِ دنیا نشد)۲ موقع رفتن حریفش گریهی زنها نشد از برم دامن کشان که رفت، گفتم با خودم (خوش به حال آنکه در هفت آسمان بابا نشد)۲ نیزه بر پهلوش خورد و کِشتیام پهلو گرفت روی موجِ تیغ رفت و راهیِ دریا نشد (حسین، آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام)۲ (فَقَطَعُوهُ بِالسُیُوف ارباً اربا)۲ ولدی علی... دست و پای باعث و بانیش الهی بشکند اولین بار است پیش پای بابا پا نشد یک پدر میخواستم از او مرا مهمان کند هر چه کردم وا کنم راه گلویش را نشد حال راحت در بغل میگیرمش میبوسمش چون حیا کردیم از هم شام تاسوعا نشد خندهای که شد سرِ جمع آوری پیکرش در طی پنجاه سال عمرِ ما بر ما نشد زحمتی دارم اباالفضلم تو هم با من بگرد من که خیلی گشتم اما بیش از این پیدا نشد اینکه برگشته حرم بین عبا، بخت من است در میان یک عبا بختِ بلندم جا نشد او خلاصه آمد و من هم خلاصه چیدمش چیدم اما آن جوان خوش قد و بالا نشد چشم خود را بست و خواب از چشم یک خیمه گرفت هیچکس مثل رقیه بعد او تنها نشد (خیز از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر) حسین...