عموجان، چی اومد سر پیکرت آخه اینجور شکستی؟ تنت هرطرف ریخته و هر دو چشماتو بستی، قاسم جان عمو جان، ز بس که کشیدن تو رو رو زمین قد کشیدی عزیز دلم کشتنت بین گودال بریدی، قاسم جان غمت زخم قلب عمو شد، قاسم جان تنت زیر سم زیر و رو شد، قاسم جان دلم خون شده حال و روزت داغونه تو رفتی غمِ من شروع شد، قاسم جان بمیرم، تو این دشت و صحرا دارم چندتا قاسم میبینم باید تو عبا مثل اکبر سرت رو بچینم، قاسم جان با سرنیزه جسم تو وا شد، قاسم جان عزادار تو مجتبی شد، قاسم جان بلند شو، عموت بین این دشت و صحرا خدایی غریبه نده بیشتر از این عذابم عمو بیحبیبه، قاسم جان بلند شو، که دیده به راهه توی خیمهها مادرِ تو بدون میکنه دق ببینه تنت پر پرت رو، قاسم جان بلند شو، که دیده به راهه توی خیمهها مادر تو بدون میکنه دق ببینه تن پرپره تو، قاسم جان بلند شو شکسته دلِ من، قاسم جان چی اومد سرت ای گلِ من؟، قاسم جان نمونده رمق توی پاهام، دلخونم نشو قاسمم قاتل من، قاسم جان