علی اکبرم میری از حرم برو ولی آهسته شدی تو از این دنیا مثل پدره پیرت خسته گفتم عصای پیری بابا میشی ولی نشد گفتم قوت زانوی بابا میشی ولی نشد اربا اربا شدی چه معما شدی چه بلایی سرت اومده بابا پخش صحرا شدی ولدی یا ولدی یاولدی علی اکبر دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را جگرم سوخت علی