حاج محمدرضا طاهری

عصر در آتش خیمه دل پیغمبر سوخت

3695
26
عصر در آتش خیمه دل پیغمبر سوخت
آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت

نه فقط دامن طفلان، نه فقط معجرها
گوشه‌ی خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت

وسط سرخی آتش دل زینب امّا
یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت

بعدها کنج خرابه به پدر دختر گفت:
تو نبودی کمکم، روی سَرم معجر سوخت

از غم سوختن اهل حرم بود اگر
نیمه شب آمد و در کنج تنور آن سَر سوخت

خیمه‌ها سوخت و باد آمد و خاکستر رفت
دشت آرام شد اما دل یک مادر سوخت

دید آزاد شده آب ولی طفلش نیست
ناله زد از جگر و یاد لب اصغر سوخت

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش