عزیزِ مادرم، خواهرِ مضطرم قراره بعد من محاصره بشه حرم خیلی شلوغ میشه دور برادرت به فکر حنجرم باشم یا فکرِ معجرت2 (حسین تو تنها میشه تو قتلگاه دعوا میشه) ۲ شمر میشینه رو سینه مادرم هم میبینه دو تا چشامو میبنده سر که میبُرِه میخنده 3 (آه ابیعبدالله، ابیعبدالله، ابیعبدالله)۴ (از اینجا مادرو میبرمش حسین ولی تو هم یه بار دیگه نفس بکش حسین) ۲ ای شمرِ بیحیا تو رو خدا نکُش جلوی مادرم سرِ بچهاشو نَبُر مقطع الاعضای من برادرِ تنهای من ایّها العطشانِ زینب یوسف عریانِ زینب برو ولی رو نِیها نه به زیر سم اسبا نه2/ (آه ابیعبدالله، ابیعبدالله، ابیعبدالله)۴ غروب کربلا وقتِ رسیدنه دیگه الان ساعتِ سر بُریدنه پُر از جراحتم الهی یا إله الان دقیق سهساعته شلوغه قتلگاه خودت میدونی آمادم به زور رو پاهام وایسادم دارم میافتم رو خاکا زینبم اومد واویلا خدا فقط تو میتونی خواهرمو برگردونی
بسیار عالی و پر محتوا