صنوبری که خمیده، خدانگهدارت خوشی ز عمر ندیده، خدانگهدارت قرارِ بعدی ما کربلا زمان غروب کنار رأس بریده، خدانگهدارت وا اُمّاه... ***** شب بود و میرفتند مادر را بشویند با اشکها جانِ پیمبر را بشویند شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند با اینکه باید ابتدا سر را بشویند باران ضرر دارد برای یاس سالم آخر چگونه یاس پر پر را بشویند بعداز عبور آب ودست از سمت بازو جای تو جا دارد که حیدر را بشویند