صلح جهانی

صلح جهانی

[ عبدالرضا هلالی ]
کنار غربت آدم از اوّل دم به دم بودی
تو روی عرشه‌ی کشتی، امید نوح هم بودی

خلیل الله را هم دوش در حِل و حرم بودی
تو وقتی کعبه را می‌ساخت با او هم‌قدم بودی
میان تور بر روی لب موسی قسم بودی

و عیسی با عروجش پیش گفتار است کارَت را
به قومش درس داده شمّه‌ای از انتظارت را
....
مستی آگاه تویی، شب منم و ماه تویی
بنده‌ترین شاه تویی، مقصد هر راه تویی
(بسم الله علی و صدَق الله تویی)۲

دلبر دل‌خواه تویی، فاتح و فتّاح تویی
هم‌دل و همراه تویی، آه پس از آه تویی
(بسم الله علی و صدق الله تویی)۲

کعبه دخیل بسته بر، نور علی و نورِ تو
(صبح علی الدوّام ما، صبح علی الظهور تو)۲

تا بشناسدت جهان که منجی مقدری
نام حسین ابن علی را به زبان می‌آوری

(عجّل الله تعالی فرجه، یا صاحب الزّمان)۲

جان جانان جهانی، تو امیری و امانی
تو فقط صاحب عصری و زمانی

می‌رسی تا زمین را به کمالش برسانی
آخرین جنگ جهانی بشود صلح جهانی

باش تا من به کسی غیر تو دل‌بسته نباشم
حیف باشد که تو باشی و منِ خسته نباشم

تا شود نقطه‌ی خال لب تو نقطه‌ سر خط، بنویسید عدالت
می‌رسی تا برسد باز محمّد به رسالت
بین یاران تو صیغل بخورد تیغ محبّت

مهزیاری بشود خنده‌ی بهجت
و الهی که نصیب همه‌ی ما بشود پای رکاب توشهادت

(یا صاحب الزّمان)۲

نظرات

ژانینژانین

ماشالا آقای هلالی این دفعه هم ترکوندید عالیه اجرتون با امام