شکسته پشت غم از بار غصه های رباب

شکسته پشت غم از بار غصه های رباب

[ سید مجید بنی فاطمه ]
شکسته پشت غم از بار غصه ‌های رباب
از آن زمان که شنیده است ماجرای رباب

به سوز سینه گهواره داغِ غم زده است
شرار زخم دلِ خون لای لای رباب

و تار صوتی آتش گرفته می‌فهمد
که آمده چه بلایی سر صدای رباب

برای کودکش آن‌قدر آه و ناله نکرد۲
که چشم مشک، پر از اشک شد، بجای رباب

بس کن رباب، سر به سر غم گذاشتی
اصلا خیال کن تو اصغر نداشتی

حسین

نظرات