شکر خدا که شامل این دستگیری‌ام

شکر خدا که شامل این دستگیری‌ام

[ حاج منصور ارضی ]
شکر خدا که شامل این دستگیری‌ام
از بند غم رها شده‌ام با اسیری‌ام
این است شورِ کودکی و عشقِ پیری‌ام
بر سینه‌ام نوشته شده من غدیری‌ام

ما را خدا اسیرِ نجف آفریده است
قربانیِ امیر نجف آفریده‌ است

دستِ خداست دستِ علی فوقِ دست‌ها
آقای ماست مُرشد یکتا‌پرست‌ها
حیرانی است در طلبش این نشست‌ها
انگور چیده‌اند از این شاخه مست‌ها

بوسیدنِ ضریحِ علی مستی‌آور است
با کعبه شأن مَدفَن حیدر برابر است

گفتیم یا علی، دعا مستجاب شد
غوره به جذبه‌ای زِ نگاهش شراب شد
هر کس مقابلِ قدم او تُراب شد
عزّت گرفت جلوه نمود آفتاب شد

بر وصله‌های کفش علی بوسه واجب است
باید چو خاک بر کف نَعلِین او نشست

مردِ خدا نموده علی جبرئیل را
بیرون کشید از دل آتش خلیل را
او کرده مِهر فاطمه‌اش سلسبیل را
پس می‌زند زِ سفره‌ی مردم عقیل را

او نوح را زِ ورطه‌ی طوفان نجات داد
او دست خِضر کاسه‌ی آبِ حیات داد

ایّوب را عنایت حیدر صبور کرد
موسی زِ نیل با مدد او عبور کرد
سجده اگر کلیم به انوار طور کرد
گفتند مرتضی علی آن‌جا ظهور کرد

تاثیر ذکر یونسیه در سکوتِ اوست
زیباترین عبادتِ عالم قنوت اوست

خورشید و ماه دانه‌ی تسبیح حیدر است
هر کس مُحبّ اوست ضمیرش مطهّر است
فضّه اگر بزرگ کنیزانِ مادر است
پس کار نوکران همگی دست قَنبر است

فَتّاح جنگ حضرت مَرحب شکار علی
کوه وقار، راکب دُلدُل‌سوار علی
جنگ اُحد میانه‌ی آن گیر و دار علی
هدیه برایش آمده یک ذوالفقار علی

این جمله هست در همه تاریخِ مستند
یک ضربه بیشتر به کسی مرتضی نزد

مثل عَقیق سرخ فرود آمد از اُحد
هرگز کسی حریف علی تن به تن نشد
پای گریزِ روضه شود باز خود به خود
ماندم چگونه بازوی این مرد بسته شد

این غصّه می‌کُشد به‌خدا اهل درد را
بستند پیشِ چشم زنی دست مرد را

حیدر زمین که خورد مُغیره دلیل شد
وقت تقاص عزّتِ روز غدیر شد
در پنجه‌های میخ لباسی اسیر شد
از آن به بعد شیر خدا سر به زیر شد

نظرات