شمشیر! اومدی ولی چرا دیر اومدی شمشیر! حالا که علی شده پیر اومدی ۲ کاش روزی که صبر من دستامو بست میومدی کاش روزی که غرور علی شکست میومدی کاش روزی که فاطمه به خون نشست میومدی دیر اومدی ، دیر اومدی قبل تو داغ عزیزم من و از پا انداخت قبل تو میخ دری کار حیدر رو ساخت ۲ شمشیر! زهرتو ریختی دیگه کوتاه بیا شمشیر! کربلا با دل زینب راه بیا ۲ توی گودال جلو زینب دیگه شر به پا نکن توی گودال بیشتر از حدِّ خودت جفا نکن توی گودال جای زخم نیزه ها رو وا نکن کوتاه بیا ، کوتاه بیا نذا دادِ زینبش تا خیمهها برسه بذا سهمی از تنش به بوریا برسه موسسه ادبیات آیینی بیپلاک