شفق حسین نور فلق حسین حنجرهی آوای حق حسین کتاب عشق خونین ورق حسین به نیزهها بین طبق حسین غریب حسین شیب الخضیب حسین سرت کجاست انگشتر کجاست اصل عطش آب آورت کجاست حر و حبیب کو اکبرت کجاست به قتلگه پس پیکرت کجاست غریب حسین شیب الخضیب حسین برادرم یک دم بیا حرم که خیمهها سوزد برابرم نفس بزن ای شاه بی سرم که از نفس افتاده مادرم غریب حسین شیب الخضیب حسین ***** ناله بزن با ناله از این گودال لشکر را ببر زینب بیا این شمر با پا رفته منبر را ببر چون مادر خود بر کمر خود چادر ببر هیشیر زن از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر ناله بزن فریاد کن امّا همه اش بی فایده است این شمر از اینجا نخواهد رفت مادر ببر ای لشکر بی آبرو این گونه عریانش نکن پیراهنش را بر زمین بگذر معجر را ببر انگشتری که ضربه خورده در نمیآید ز دست جایش النگوهای من و این چند دختر را ببر