شبای فاطمیه و، دوباره بغض بی صدا روضه رو آتیش میزنه، نالهی بچه سیدا میاد صدای مادری، از میون آتیش و دود کاشکی تو اون کوچهی غم، دست علی بسته نبود یه نفر بود ای کاش، یاور مظلوم شه کاش تموم سه آتیش، که علی آروم شه لگد زد در شکست، پر مادر شکست با اشک فاطمه، دل حیدر شکست یا زهرا مادرم... چرا روزای اخری، سرگرم این پیروهنی میدونم این شبا فقط، تو فکر یه بی کفنی سفارش حسینتو به زینبت کردی برو یه روز میون قتلگاه، علی میبینه باز تو رو اون روزو میبینی، پسرت عطشانه روی خاک صحرا، بدنش عریانه حسین افتاده و یه لشکر دورشن خودت روضه بخون، برای بی کفن حسین ای بی کفن...