سوی میدان ضربالاجل میآید ز حرم استاده جدل میآید پسر سردار جمل میآید الله، الله میتازد به لشکر عدا الله بر این نوجوان بگو ماشاالله وان تنکرونیش طوفان کرده جایت خالی ای کریمه آلالله جانم قاسم(۴) جانم به عموها رفته، جلال قاسم بگو عمه گل بر جمال قاسم همه در رفتن از جدال قاسم الله، الله بنگر در صلابتش، جا الحق را زنده کرد به یاد شیر خندق را گردن میزند به یک رفت و برگشت با هم کل خاندان ازرق را جانم قاسم(۴) حالا از طبش افتاده دل عمویش متفرقه شد جمع مو به مویش که زند سنگ از هر طرف به سویش الله، الله دسته، دسته خیل دشمن میآید صد مرکب به روی یک تن میآید زیر دست و پا، صداهایی انگار مثل استخوان شکستن میآید جانم قاسم سوی میدان ضربالاجل میآید ز حرم استاده جدل میآید پسر سردار جمل میآید الله، الله