سمت معرکه شده حسن عازم شیری از قبیلهی بنیهاشم رنگاشون پریده مثل همدیگن جوری حمله میبره همه میگن هیبتو برم، قدرتو برم زور و بازوی اعلا حضرتو برم صولتو برم، شوکتو برم قبر عایشه کنده است جرأتو برم زده قلب میدون با تمام هنر علی میگه ایوالله بنازم پسر تعجب نداره طرز جنگیدنش پسر کو ندارد چون نشان از پدر حسن جانم... **** حق داره یه لشکری فراری شه دشمن گیرِ ضربههای کاریشه سخته با حسن خدایی جنگیدن طوری ناقه رو زده همه میگن حمله رو برم، ضربه رو برم خندهی رو لبهای مادرو برم دلبرو برم، سَرورو برم سربند سر ابن الحیدرو برم حسن قلب میدون کودتاه میکنه با قدرتش کوهو جا به جا میکنه به قدری زِبَر دسته به شیر جمل علی ذوالفقارش رو عطا میکنه