(سلامٌ علی ساکنِ کربلا) 4

(سلامٌ علی ساکنِ کربلا) 4

[ امیرعباسی ]
(سلامٌ علی ساکنِ کربلا) 4
***

بوَد اربعین روزِ اشکِ عزا
به یادِ اسیران کرب‌وبلا

سرد زینبِ دل‌شکسته زِ شام
کنارِ مزارِ شه سر جدا

(سلامٌ علی ساکنِ کربلا) 4
***

دلم غرقِ ماتم شده یا حسین
به ما ظلمِ اعظم شده یا حسین

اگرچه شده سرنگون کاخِ ظلم
ولی قامتم خم شده یا حسین

(سلامٌ علی ساکنِ کربلا) 4
***

تو گفتی که خوبان امیری کنند
دلاور شوند و دلیری کنند

مبادا جوانان به میدان رزم
ذلیلانه اظهارِ پیری کنند

(امیری حسینٌ و نعمَ‌الامیر) 4
***

تو گفتی خدا پا در آن می‌نهد
اگر خانه را گرد‌گیری کند

تو گفتی صبوری کند خواهرت
چو مجبورشان بر اسیری کنند

تو گفتی که هیهات و مردان ما
بمانند و ذلت پذیری کنند

(امیری حسینٌ و نعمَ‌الامیر) 4
***

به هر بزم وکوی و هر انجمن
سرم خاکِ پای حسین و حسن

پدر در دو گوشم سرود این سخن
که ای نازنین طفل دلبند من

حسینی بمان و حسینی بمیر
امیری حسینٌ و نعمَ‌الامیر

(امیری حسینٌ و نعمَ‌الامیر) 4
***

زِ خون جگر پاکِ پاکم کنی
سپس عاشقِ سینه‌چاکم کنی

به تیغِ محبت هلاکم کنی
به صحنِ ابوالفضل خاکم کنی

که خاکم دهد بوی مشک و عبیر
امیری حسینٌ و نعمَ الامیر

(امیری حسینٌ و نعمَ‌الامیر) 4
***

نظرات