محمدحسین حدادیان

سلام آقای من

6454
25
سلام آقای من
آقای تنهای تنهای من

هنوز خشکه لب هات
می‌باره بارون اشکای من، آقای من

همه ی تنم پر از تیر شده
برو که الانشم دیر شده

جه خبره تو دل بچه هات
برو خدا به همرات

دیر برسی همرو می‌زنن
دوباره فاطمه رو می‌زنن

چه مدینه ای شده کربلات
برو‌ خدا به همرات

برو به قتلگاه به داد زینب
دیر برسی می‌رن سراغ زینب

میون نامحرما صبح فردا
چجور بشه سوار ناقه زینب

حسین ۳
امون از این غریبی

لب ساحل دیدی
ماهی افتاده در گل دیدی؟

منو از دور آقا
بین تیر اندازا مشکل دیدی

آخرین باره می‌زنم صدات
دستای بریده من فدات

علقمه کنار رود فرات
یه دریا خون ازم رفت

کشته ی روز دوشنبه ببین
مثل زهرا ماه ام البنین

بی هوا با صورت افتاد زمین
اباالفضل تو هم رفت

دیگه جوون تو خیمه ها نداری
می‌خوای بلند شی اما نا نداری

شده علمدارتم اربا اربا
برای بردنم عبا نداری

حسین ۳
امون از این غریبی

خدا یار زینب
راوی کوچه بازاره زینب

دیگه از بعد تو
شمرِ قافله سالار زینب

به رقیه مون می‌افته نگاش
چادری رو که خریدم براش

می‌بره خولی برای بچه هاش
شبونه با سر تو

ساقی حرم شد از غصه آب
ناموس منو تو رو با طناب

می‌برن میون بزم شراب


چه نامرتب می‌شه حنجر تو
وقتی که قرآن می‌خونه سر تو

می‌زنه همزمان با خیزرونش
روی لبای تو و اصغر تو

حرمله می‌خنده
حالا قاتلت رو به روی ربابه

آی
مادرت توی بزم شرابه

تو بزم می یکی منو نشون می‌داد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش