سر پیراهنت دعوا به پا شد

سر پیراهنت دعوا به پا شد

[ محمدحسین حدادیان ]
سرِ پیراهنت دعوا به‌ پا شد
دوباره کربلا کرب‌وبلا شد

دگر بعد از حسین زیر سایه نرفت
بعد از حسین خانه‌ی شادی خراب شد
* * * *
مبدأ که باشد طوس مقصد کاظمین است
در آسمان‌ها هم زبان‌زد کاظمین است

هر جا که بوی تو می‌آید کاظمین است
با این حساب امروز مشهد کاظمین است

وقتی که محو دیدن بابُ الجوادیم
انگار اصلاً زائر بابُ المرادیم

بس که خدای تو ملاحت بر تو داده
دل می‌بری با چشم و ابروی گشاده

ای تالی شمسُ الشموس ای شاهزاده
از کودکی هستی بزرگ خانواده

وقتی علی‌اکبر مولای مایی
یعنی تو هم خَلقاً و خُلقاً مصطفایی

نحنُ مَوالیکُم به زهرا یَابنَ سلطان
یا سیّدی اُنظُر اِلَینا یَابنَ سلطان
* * * *
یکی عصا می‌زد
یکی به روی صورت آقا با کف پا می‌زد

می‌زنه قلبم
دوباره باز داره بیاد بوی محرم

نظرات