سردار شش ماهه از آن بالا چه میبینی؟ از روی دست خستهی بابا چه میبینی؟ از تشنگی یک خواب خوش چشمت ندید اما با تیر خوابیدی بگو حالا چه میبینی؟ مادر سفیدی دو تا چشمت پر از خون است دورت بگردم اصغرم پس با چه میبینی؟ رنج و سفر داغ و بلا دیدی در این دنیا مادر بگو حالا در آن دنیا چه میبینی؟ من که در این صحرا سیاهی میرود چشمم فرزند دلبندم تو در گرما چه میبینی؟ من که به جز گریه در این پایین نمیبینم سردار شش ماهه تو از بالا چه میبینی؟ تو دلمه مادر راز نهفته همش میترسم سرت از نیزه بیفته حتی اگه من بمیرم گهوارتو پس میگیرم آی جواب خدا رو چی میدن سر شیرخواره رو
یاحسین
یا باب الحوائج