ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت

ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت

[ مهدی رسولی ]
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کارِ چراغ خلوتیان باز در گرفت

آن شمع سر گرفته دگر چهره برفروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت

بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود2
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت

هر سروقد که بر مَه و خور حسن می‌فروخت
چون تو درآمدی پیِ کاری دگر گرفت

نظرات