ساقیا بده جامی زان شراب روحانی تا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانی بهر امتحان ای دوست گر طلب کنی جان را آنچنان برافشانم کز طلب خجل مانی باوفا نگار من میکند به کار من خندههای زیر لب عشوههای پنهانی ما ز دوست غیر از دوست، مطلبی نمیخواهیم حور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی زلف و کاکل او را چون به یاد میآرم مینهم پریشانی بر سر پریشانی خانهی دل ما را از کرم، عمارت کن پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانی ما سیه گلیمان را جز بلا نمیشاید بر دل بلاکش نِه هر بلا که میدانی ****** ای دختر خورشید، ای خواهر دریا زهراترین زینب، زینبترین زهرا ماه مقیم قم، مهتاب بیت النور در سایهسار توست سرتاسر دنیا فهم حقیر ما پایینترین پایین شأن بلند تو بالاترین بالا وقتی که معصومین معصومهات خواندند در وصف تو لالند شعر و شعور ما باز از تو میخوانم یا حضرت زینب باز از تو میگویم یا حضرت زهرا وقتی ضریحت را با گریه میبوسم در چشم من پیداست آن قبر ناپیدا ماییم و چشمی تر لب تشنهی کوثر بر ما عطایی کن از جام اعطینا