ساعت عاشقی

ساعت عاشقی

[ کربلایی نریمان پناهی ]
گرچه دوریم به یاد تو قدح میگیریم
بُعد منزل نبود در سفر روحانی

خدا می‌دونه که توی این حرم
به در بسته نمی‌خوره دلم

منم و چشم‌های پرستاره‌ام
دوباره یک نائب‌الزیاره‌ام

یه گدا برا گدایی اومده
یه مریض شیمیایی اومده

روی ویلچر میگه یا امام رضا
دست افتاده‌ها رو بگیر آقا

ساعت عاشقی، ساعت هشت شب
یک زیارت کنی، بری عقب عقب

بگی با این ضریح، که روبرو شدم
تو شدی ضامنم، منم آهو شدم

به تو سلام می‌دم، علی موسی الرضا
به یاد تو بودم، اربعین کربلا

گرفتارم، گره افتاده تو کارم
کس‌ و کارم یا امام رضا دوست دارم

نظرات