سائلان شهر هم خوابن این ساعات شب

سائلان شهر هم خوابن این ساعات شب

[ محمدحسین پویانفر ]
سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب
آنقدر درمانده‌ام، اینگونه بیدارم هنوز

شرمسارم از اباصالح، امام عصر خود
چون نکرده ذره‌ای تغییر رفتارم هنوز

هر چه می‌خواهی بخوان، اما نخوان بی صاحبم
هر چه‌ام باشم پدر دارم، علی دارم هنوز

سیدی، دلتنگ ایوان طلای حیدرم
در نجف مانده دلم مجنون و بیمارم هنوز

خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده‌ام
هر چه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز

یاد زینب بوده‌ام، هر وقت شد وقت وداع
داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز

(وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین
دل نکندم صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز)۲

مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت
هر چه غم در سینه‌ات داری، خریدارم هنوز

مادرم کرده وصیت، تا ببوسم حنجرت
از گلویت بوسه‌ای را من طلبکارم هنوز

دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی‌دانی مگر
می‌دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز

ای مصحف ورق ورق، ای نوح پیکر
آیا تویی برادر من، نیست باورم

نظرات