سیدمهدی میرداماد

زنده بودی و آتیش زدن

3180
49
زنده بودی و آتیش زدن به خیمه‌ها
زنده بودی و غارت شدن مخدَّرات

زنده بودی و با پا رد شدن از تنت
أَلسلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ

گفتن به عیالت حرف های زننده
می‌سوزن تو خیمه زن‌ها زنده زنده

ای کشته‌ی دور از وطن عریان بدن
حسین حسین

مونده تنت بی پیراهن
حسین حسین

شام روز دهم کربلا قیامته
گوشه گوشه مقتل پر از مُصیبته

(من و گریه و ناحیه و عبارته
الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ)۲

(آرومت نزاشتن تو مقتل یه لحظه
شمشیر جای شمشیر نیزه پشت نیزه)۲

وا حمزتا وا جعفرا تشنه تورو کشتن چرا
هَذا حسَینٌ بِالعَراء

یا مظلوم یا اباعبدلله...

بمیرم نگران رباب و زینبی
بمیرم که تو عُریان و نامرتبی

بمیرم که یه شب تو تنور خولی و
بمیرم که یه شب بین دیر راهبی

(پای این روایت اشکای لهوفه
می‌بردن سرت رو با خورجین به کوفه)۲

رو نیزه‌ها رفته سرت خون می‌چکه از حنجرت
غارت شده انگشترت

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش