(زمین گریه، زمان گریه، تمام چشمها گریه صدای مادرم میآید از سجاده با گریه)۲ چرا عجل وفاتی از قنوتش میچکد اینبار؟ چرا پس با صدای قطعه قطعه؟ پس چرا گریه؟ چرا این دفعه جای (جار ثم الدار) دستانش به روی چادرش میبارد از هر ربنا، گریه؟ دل معصوم وقتی بشکند کون و مکان بغض است که گاهی بین دریا و کبوتر در هوا گریه صدایی از در و همسایه میآید که یا حیدر بگو که فاطمه یا شب شود یا روز را گریه پدر یک بیت و الاحزان از کبود دردهایش ساخت و کار مادر آنجا روز و شب شد یک صدا گریه جلال او، جمال او، صفاتی از خدا دارد وبا هر قطره اشک مادرم دارد خدا گریه میان کوچه این ایام بیانصافی محض است که خنده سهم قنفذ باشد اما سهم من گریه علی را کار طوفانیِ زهرا خانه برگرداند شبیه رعد میغرید و مثل ابرها گریه شهادت از سراپایم نمایان است ای فضه کتاب عمر زهرا روبه پایان است ای فضه ز یک سو وصل بابایم، ز یک سو دوری از شوهر مرا روز وصال و شام هجران است ای فضه کمک کن تا به جا آورم نماز آخرینم را که یک امروز زهرا برتو مهمان است ای فضه اگر خود میدهم انجام کار خانهی خود را عجل با بانویت دست به گریبان است ای فضه