وقت سحر از روی ماهت حرف باید زد

وقت سحر از روی ماهت حرف باید زد

[ سیدمهدی حسینی ]
عشق تو را چون جارچی‌ها جار باید زد
(دل را گره بر دامن دلدار باید زد)۲

(سی شب کنار قتلگاهت اشک باید ریخت)۲
(سی شب کنار قتلگاهت زار باید زد)۴

(هر شب به یک بهونه 
دلمو به قتلگاه میبرم

هر شب به یک بهونه 
به امام حسین پناه میبرم)۲

(پناهِ حرم کجا داری میری حسین برادرم؟
بدرقه‌ی راهته اشک چشم ترم)۲
آهسته‌تر برو داداش ببین مضطرم

(وقت سحر از روی ماهت حرف باید زد)۲
(از پیچش زلف سیاهت حرف باید زد)۲

از روضه‌های زینب تو لال باید مُرد
(از روضه‌های قتلگاهت حرف باید زد)۲

(هرشب بین مناجات 
روضه‌های تو جلو چشم منه

هر شب بین مناجات 
خواهش زینب خواهش منه)۲

خواهش میکنم برید کنار
که من خودم خاکش میکنم

منت می‌کشم خاکش کنم
نفس راحت میکشم

(ای کاش می‌دیدم شبی در خواب رویت را)۲
با خود میان خاک بردم آرزویت را

هر وقت سنگ قتلگاهت را که می‌بوسم
(انگار بوسه میزنم)۳ زخم گلویت را

(من رو حلال کردی)۲
کم برا تو غصه خوردم حسین

(من رو حلال کردی 
واسه غربتت نمردم حسین)۲

نمردم آخر، سر تو رو رو نیزه دیدم
پی تو روی خار دویدم
چیا ز حرمله شنیدم

تو اون شلوغی چطور لباس تو در اومد
دیدم که شمر با خنجر اومد

رگاتو دیدم، یه عده نابلد بریدن
دیدم سرت رو بد بریدن
****
آه زدند 
تو رو قربةً الى الله زدن
و توكلةُ علىَ الله زدن
****
ای عهده‌دار مردم بی‌دست و پا حسین

حسین...

نظرات