زلف تو در توی قاسم، تابِ گیسوی قاسم خم کجِ ابروی قاسم، قد دلجوی قاسم عیناً حسن، ذاتاً حسین صولت و مَه روی، قاسم روی خوش، روی قاسم نغمهی هو هوی قاسم زورِ بازوی قاسم عیناً حسن، ذاتاً حسین قاسم حریف تن به تن دارد؟ ندارد این نوجوان جوشن به تن دارد؟ ندارد چیزی کم از بابا حسن دارد؟ ندارد اصلاً مگر ازرق زدن دارد؟ ندارد قاسم ثمر، قاسم و اعلی گوهر قاسم و کلاً قمر قاسم و یا ناصرالحسین صاحب جدل قاسم و شیرین عسل قاسم و خیرالعمل قاسم و یا ناصرالحسین **** من به لطف قاسم بن الحسن آدم شدهام ای به قربان تو و طعم عسل در دهنت جان عالم به فدای فَاَنَا بنُ الحسنت ماه شب های حسین ابن علی یا قاسم آفریده شده از خاک رَهَت سینه زَنَت رزم ابروی قاسم، روی قاسم قاتل من نخل گیسوی تو در توی قاسم قاتل من آخ برم قاتلم و دم به دم بر همه دم قاتلم مژگان شوخ من با عشقت شیدا میشم آروم آروم آقا میشم نم نم نم نم غرقت میشم تو بامی من فنا میشم قُل هُوَالله، الله الله بر چهره زیبایت قُل هُوَالله، الله الله بر جلوه لب هایت قُل هُوَالله، الله الله بر جادوی چشمانت قُل هُوَالله، الله الله بر زلف چلیپایت **** باور نکردنیه یه سیزده ساله یک تنه، یک لشکر حریفه واللهِ که هزار تا ازرق شانی برابر قاسم ضعیفه چون رزم حسنی داره کابوس خواب کفاره خون حیدر تو رگ هاشه الحق که مثل باباشه با آرامشِ خاطر، شده آماده دلهره توی دل، ازرق افتاده اَبروی حسنیو چشمِ حسینی هیشکی ندیده مثه، این آقازاده **** رعنا قد و قامت قاسم زیبا یعنی صورت قاسم ازرق ترکیده زهرش دیده رگ غیرت قاسم زلف زحل قاسم، جنت بقل قاسم خیر العمل قاسم، کلا عسل قاسم جانم به تابِ گیسوش مو نمیزنه با عمو عباس، چشم و ابروش بالاتر و قوی تر یه سر و گردن از همه یلها، زورو بازوش واللهِ مردِ میدونه چون بی باک و رجز خونه روی لبههاش اناالقاسم و مِن نسلِ بنی هاشم همهمه پیچیده تو، وسطِ لشگر این کیه که میزنه، شامیارو سر رزمشو دیدن همه، گفتن الحق که مرحبا به نوهی حضرتِ حیدر یا قاسم مدد یا قاسم...